تحریمهای واقعی و آزادیهای یواشکی
از زمانی که اولین قانون مشروطه نوشته شد و در آن بدون در نظر گرفتن نقش زنان در انقلاب مشروطه و حقشان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه، «زنان در کنار دیوانگان» دیده شدند؛ تلاش برای احقاق حقوق زنان، جدای
از زمانی که اولین قانون مشروطه نوشته شد و در آن بدون در نظر گرفتن نقش زنان در انقلاب مشروطه و حقشان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه، «زنان در کنار دیوانگان» دیده شدند؛ تلاش برای احقاق حقوق زنان، جدای
وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم، در آستانهی دومین استیضاح خود قرار گرفته است. هفته گذشته علی لاریجانی رئیس مجلس دهم، اعلام کرد که طرحِ استیضاح وزیر به هیات رئیسه مجلس تحویل داده شده است . در این طرح آمده،
توضیح: متن پیش رو پاسخی به اقتراح زیتون در خصوص عذرخواهی سعید مرتضوی و نحوه واکنش افکار عمومی به این ماجراست. برای این که عذرخواهی آقای مرتضوی نزد افکار عمومی پذیرفته شود به زمینههایی چند نیاز است: اول این که
ساختمان وزارت امنیت آلمان شرقی حالا تبدیل به موزهای شده که همه روزه نه فقط توریستهای علاقهمند به سیاست را به ساختمان شماره ۱ در خیابان «غوش» شهر برلین میکشاند بلکه دانشاموزان و دانشجویان آلمانی نیز به صورت گروهی برای
قریب به چهار دهه از تغییر نظام سیاسی در ایران میگذرد؛ انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ که به پیروزی رسید تصاویر دکتر محمد مصدق در دست مردمان و روی دیوارهای شهر کم نبود. سخنرانی معروف آیتالله طالقانی در مراسم بزرگداشت دکتر
این دفاعیه را در شرایطی مینویسم که حدود ۹ ماه از بازداشت غیرقانونیام گذشته و ماهها حتی حکم بازداشتم به مسوول بند ۲ الف زندان سپاه در اوین ابلاغ نشده بود. لذا بر اساس قانون مجازات اسلامی باید گفت در تخلفی آشکار، متهمان پرونده را بدون حکم در زندان نگه داشتهاند، در حالیکه آمران؛ خود مستحق بازداشت هستند.
در مدت بازداشت، خیلی اوقات در سلول انفرادی که مصداق بارز شکنجه سفید است، محبوس بودهام که خود داستان درازی دارد و نکات خواندنی و شنیدنی بسیار . اما جالب تر این که وقتی در مقاله ای از رییس جمهور، آقای روحانی درخواست می شودکه در مسیر دست یافتن به ” حقوق شهروندی” و ارتقای ” کرامت انسانی ” حبس انفرادی را به عنوان مصداق “شکنجه سفید” حذف کنید، این مقاله مستمسکی می شود برای زدن اتهام تبلیغ علیه نظام…
چند وقت پیش، در گفتوگوهای مکتوبی که میان حمیدرضا جلاییپور، بابک مینا و کاظم علمداری در خصوص عملکرد اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم درگرفت ( اینجا)، جلاییپور در آخرین نوشتهی خود، دو پرسش را با مخاطبان در میان گذاشته
احمد منتظری در انتشار این فایل صوتی در تابستان داغ ۹۵ و پس از اعدامهای گسترده زندانیان عقیدتی اهل سنت و بسیاری از زندانیان عادی، امنیتی و سیاسی به مانند شهرام امیری و محمد عبداللهی دست به انتخابی اخلاقی میزند و چون پدر، خوشمنشانه از پس ابتلای پیش آمده بر میآید. فایل را منتشر میکند. صداقت و صراحت و حقیقت را عیان میسازد و توطئه تکذیب اصالت فایل را با اعلام برداشتن رسمی و علنی خنثی میکند.
سیاستهای کلی خانواده چند روزی است از سوی آیتالله خامنهای ابلاغ شده است. در مورد این نوع از «سیاستهای کلی»، که در زمینههای مختلف از طرف رهبر جمهوری اسلامی ابلاغ میشود، حرف و سخن بسیار است. اگر از میان این
داستان زندگی فکری و سیاسی او را باید جداگانه حکایت کرد. در این نوشتار عمدتاً یک ویژگی خاص او دنبال میشود که به نظر میرسد نیاز امروز ماست (یعنی زمانهای که پس از چند دهه که خطر چپروی همواره فرا راه روشنفکران و فعالان سیاسی بود اینک خطر راستروی آنها را تهدید میکند). او نماد این نیاز است. نمادی که خیلی زود از دست رفت. مردم ما او را بسیار زود، همچون شبنمی در سپیدهدم صبح پس از انقلاب از دست دادند. تازه در حال کشف اش بودند که غم فقدانش را به سوگ نشستند. فقدان نماد دینامیسم و رادیکالیسمی پویا و واقعگرا.
انتشار فایل صوتی تاریخی و صدای ماندگار آیتالله منتظری در دیدار با هیأت مسئول کشتار ۱۳۶۷، جز انگشتشمار واکنشهای منصفانه در اردوگاه اصلاحطلبان (مانند دیدگاه ابوالفضل قدیانی و مصطفی تاجزاده)، با سکوت یا مواجههی تند و تاسفبار اصلاحطلبان یا کنشگران
بار اول نیست که سروکله کلاهمخملیها در مراسمهای سیاسی پیدا میشود و با آن هیبت منحصربهفرد و سبیلهای پرپشت به سوژههای بکری برای عکاسها بدل میشوند. کلاهمخملیها این بار به نماز جمعهای رفتند که امامتاش را احمد جنتی به عهده
سازمان مجاهدین خلق بسیار بدنام و بدسابقه است. این بدنامی از نخستین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی که ابتدا علیه نظام اسلحه به دست گرفتند و بعد اقدام به ترور و تخریب علیه شهروندان مظلوم و سران نظام کردند، آغاز شد،
زدودنِ تجربۀ ملال و چشیدنِ« شکوفایی» و «رضایت باطن»، بسان ماهیِ گریزی است که در برکه های از جنس آینه نیز می لغزد و پنهان می شود و به سهولت فراچنگ نمی آید. حتی هنرمندی هم که زندگی اش با خلاقیت و بداعت و طراوت گره خورده، کاملا متصور است که در چنبرۀ ملال گرفتار آید و از این حصار بیرون نیاید.
بر آن شدم که چند خاطره از اوایل دهه شصت (زمانی که من در مجلس اول بودم) برای شما بگویم؛ خاطراتی که هر یک خود سندی تاریخی بر چگونگی و چرایی اسیرکشی آن سالهاست و فکر میکنم هر یک از آنها، خود، بهتنهایی به اندازه چند مقاله مفید و روشنگر باشد. منتظری بهدرستی آن فاجعه سیاه را «بزرگترین جنایت در تاریخ جمهوری اسلامی» و عاملان آن را «جنایتکار» خوانده است اما باید افزود اعدام جمعی زندانیان سیاسی در تاریخ ایران و در نظامهای حقوقی جهان بیمانند است.
چطور میشود که یک رهبر در ۷۸ سالگی تا این اندازه اصرار به ازیاد نسل در میان ملت داشته باشد و برای آن دستور العمل صادر کند؟ مردی که خود ۶ فرزند دارد و حالا سبک زندگی سنتیاش را میخواهد
قاضی سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران در نامهای سرگشاده خطاب به قضات دادگاه تجدیدنظر استان تهران، فجایع کهریزک را «حادثه هولناک» و «جنایت» توصیف کرده و از نقش خود در آن «ابراز شرمندگی» کرده است. ۱. نفس عذرخواهی و پوزشطلبی
یکی از نواندیشان دینی (آقای اکبر گنجی) نقدی مفصل بر نظریه «رؤیاهای رسولانه» دکتر عبدالکریم سروش سامان داد و در ادامه آن به معرفی و ارزیابی طرح بلندمدتی پرداخت که گمان میکرد طرح نظریه «رؤیاهای رسولانه» تنها گامی در جهت زمینهسازی تحقق آن طرح بلندمدت است. طرح این موضوع واکنشهایی را علیه نویسنده پدید آورد که فضای داوری را غبارآلود ساخت و …
فاطی موتوری یا فاطی قاتی یک شوخی، طنز، کنایه یا اهانت به امامجمعه خشن مشهد نیست. او یکی از دختران بیسرپرست ایرانزمین است که در مشهد علم الهدی از ۱۲ سالگی و از وقتیکه ۳۰ کیلو بیشتر وزن نداشت خریدوفروش
نوار صحبتهای آیتالله منتظری در مورد اعدامهای سال ۶۷ برای هفتههاست که جامعه مارا ملتهب کرده است. فرزند برومند او حجتالاسلام احمد منتظری هنوز به بازجویی برده میشود؛ اما این التهاب نه به خاطر اینست که آیتالله منتظری راوی یک
مصطفی پورمحمدی، از اعضای هیأت مرگ (کشتار گروهی زندانیان سیاسی) در سال ۱۳۶۷ در واکنش به پرسشها و انتقادهای مطرح شده گفته است: «افتخار میکنیم دستور خدا را درباره منافقین اجرا کردیم.» آیا پورمحمدی میتواند فهرست افتخارات خود را منتشر
دکتر حمیدرضا جلاییپور اخیراً ناظر به نزاع فکری و حواشی غیرفکری آن که درباره نظریه «رویای رسولانه» دکتر عبدالکریم سروش بپاخاسته، در نوشتاری با عنوان «نکته هایی درباره گردوغبار در مدرسه نواندیشی دینی» در سایت «زیتون» ملاحظاتی را مطرح کرده
روح امام حتی درجه عصمتش از خود امام هم بیشتر است. در زمانه خمینی بعضی وقتها و برخی کسان میتوانستند نامهای انتقادی به حضرتش بنویسند و زنده هم بمانند؛ اما ۲۷ سال پس از راحل شدن آن امام، هنوز نمیتوان نقدی بر خمینی کرد و اندیشه و عمل او را نکوهش کرد. از معجزات این موجود نامریی یکی اینکه با کوچکترین جسارتی پریشان میشود و سربازان گمنام امام زمان را به سراغ گستاخان میفرستد.
۱.(به گمانم) در آستانهی رأی اعتماد از مجلس دهم بود که مصطفی پورمحمدی حضور خود را در هیات مرگ انکار کرد و گفت «اینکه من در دهه ۶۰ فهرستی از اعدامیها را نزد آیتالله منتظری بردهام و ایشان مخالفت کردهاند
در سالگرد هولوکاست زندانیان سیاسی در ایران (یا به تعبیر آیتالله منتظری «کندن کلک» آنها) این نمایش شوم را نباید نصفه رها کرد و باید تا آخرش را بازگو کرد… نمایشی در سه پرده: مرداد ماه با اعدام مجاهدین؛ شهریور
اگر بتوان بر خاموشی طیفی از کنشگران سیاسی در داخل ایران، بهخاطر سرکوب خشن و تهدیدهای امنیتی ـ قضایی مشهور چشم فروبست، بیگمان نمیتوان از کنار توجیهها و تحریفها و تهمتهای طیفی دیگر از کنشگران سیاسی (به خصوص مدعیان اصلاحطلبی)، بی ابراز حیرت و تأسف گذشت. همچنانکه نمیتوان بیتفاوتی و سکوت نسبت به اعدام متهمان عقیدتی و امنیتی (افزون بر ۲۰ متهم کرد و سنی) را فهم کرد.
در ماههای اخیر بعد از طرح نظریهی «رویاهای رسولانه» و واکنشهای به آن در مدرسه نواندیشی دینی گردوغباری ایجاد شده که فضای روشنگری و نقد و بررسی را در این مدرسه آسیب زده و غبار تندیها و حواشی فضای گفتگوهای استدلالمحور بین چهرههای این مدرسه را آلوده کرده است.
بسیاری از نهادهای سیاسی یا اجتماعی، همچنین همه کسانی که طی دهه شصت مشاغل حساس نظام را در اختیار داشتند میتوانند پیشگام جنبش عذرخواهی بابت اعدامهای سال ۶۷ شوند. این عذرخواهی و حتی در سطح پایینتر آن، یعنی «اظهارتاسف» تلاشی است برای راحتتر کردن گرهی که باز نمیشود. ضمن اینکه تلاش برای درمان این فاجعه ملی ابزار تبلیغاتی را از دست سازمان مجاهدین خلق خارج میکند که امروزه متحد سعودیها هستند و…
اگر در ترکیه ایجاد دولت موازی توسط جریان گولن از طریق نفوذ تدریجی در ساختارهای پایه این کشور انجام شده است، در ایران میتوان ادعا کرد که ساختار قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دولت موازی را موجه کرده است. یک مطالعه سریع در بندهای قانون اساسی پس از انقلاب ایران نشان میدهد در آن قدرت ازیکطرف میان رهبری و نهادهای زیردست ایشان ازجمله شورای نگهبان و نیروهای مسلح، و از طرف دیگر نهادهای برخاسته از رأی مستقیم مردم یعنی دولت، رئیسجمهور و مجلس شورای اسلامی تقسیمشده است
چهار سال است که ایران درگیر جنگی در سوریه است و کسی نمیداند این اجازه جنگ در فرا مرز را کدام دولت و مجلس صادر کرده و بنا بر چه منفعت ملیای، سپاه پاسداران در سوریه میجنگد و صدایی از کسی بر نمیآید و حالا این تر و خشک کردن روسها هم بر همان تصمیماتِ قبلی نظام افزوده شد. روسها جای آمریکای زمان شاه را پر کردهاند و عاقبت به آرزویی که با ترکمنچای و گلستان هم عملی نشد، رسیدند و پایشان را تا آبهای گرم دراز کردند..
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401