یادداشت

بعثت و عدم خشونت

وقتی در دین که اساس دعوت و رسالت انبیاء است هیچ زور و اکراه و اجباری نیست، در دیگر امور به طرق اولی چنین است و خشونت کمترین جایی در دین ندارد. اما متاسفانه، آنان‌که خود را نماینده نبی و ولی بر حق او می‌دانند، چون درکی از دین و رسالت و نبوت ندارند، گمان می‌کنند پیامبران آمده‌اند تا به زور مردم را عامل احکام نمایند و تنها به قشر و صورتی از احکام که هیچ نسبت و قرابتی با دین ندارند و تنها برآمده از عرف اجتماعی در دوره‌های پیشین‌اند و ریشه‌ی تاریخی دارند، چسبیده‌اند

جامعه کارگری و برادران قاچاقچی

مگر شصت درصد از اقتصاد در سایه ایران توسط دستیاران و منسوبان و نهادهای نظامی و امنیتی تحت نظر رهبری هدایت نمی شود، پس چرا به فریب از اقتصادی سخن می گویید که منافع مملکت و نیروی کار را تامین کند؟

تصویر هوایی از جمهوری اسلامی

تصویر هوایی از جمهوری اسلامی گنگ و کور است، تغییرات ایران و نظام زیرپوستی است و لحظه‌ای، اما یکباره همه چیز چنان تغییر خواهد کرد که از آسمان هم می‌توان دید.

بازجوی خشن و کارشناس مودب

مادر آفرین چیت‌ساز، روزنامه‌نگاری که از آبان‌ماه گذشته و در چهارچوب پرونده‌سازی موسوم به «نفوذ» بازداشت شده، درباره‌ی فشارهای وارده بر دخترش، گفته است: «درحالی‌که چشمان فرزندم بسته بوده با بطری آب او را زده‌اند تا اعتراف بگیرند. اما این

چه کسی اصلاحات را تهدید می کند؟

احمدی‌نژاد در قدرت نمانده است. این گزاره اگرچه برای کشور جای خوشحالی دارد، اما برای هویتِ رقیب، خبر خوبی نیست. هویت‌ها همیشه بخشی از معنا و برد خود را از رقیب می‌گیرند و این کاربرد در خصوص اصلاح طلبیِ رقیق شده، بیشتر است. اگر در انتخابات ۹۲، احمدی نژادی در قدرت بود و می‌شد با یکسان انگاری او و جلیلی، حسن روحانی را به قدرت رساند، اینک این امکان و دستاویز برای انتخابات آتی و بلکه برای پررنگ کردن هویت اصلاح طلبی فراهم نمانده است.

اتوبوسی بنام اصلاحات: استراتژی اصلاح‌گرایان در دور دوم انتخابات ایران

پس از “شگرد فوریه” که در طی آن اصلاح طلبان با مانور هوشمندانه ای بنیادگرایان را دور زدند، انتخابات ایران به حاشیه توجه رسانه های بین المللی رانده شد؛ غافل از آنکه دور دوم انتخابات که در آن سرنوشت ۶۹

رهبری و اقتدار گرایی نظامی ـ امنیتی

چرا رهبری جمهوری اسلامی به جای تکیه بر اقتدار دموکراتیک، بر اقتدار امنیتی ¬ـ نظامی تکیه می‌کند؟ جواب به این پرسش را می‌بایست در تاریخ تحولات و فرصت‌های سیاسی بعد از انقلاب و همچنین شکل‌گیری شخصیت اجتماعی و دینی آقای

محسن رضایی آخرین دن کیشوت نظام

تصمیم اخیر دیوان عالی آمریکا برای پرداخت غرامت به کشته‌شدگان ۳۳ سال پیش آمریکا از این حکایت دارد که نظام متمرکز آمریکا توانایی پیگیری دقیق پرونده‌های قضایی و استیفای حقوق شهروندان آمریکا رابه خوبی داراست. چنین روندی ممکن است در آینده منجر به محکوم شدن عربستان سعودی به خاطر مشارکت شهروندانش در کشته شدن سه هزار نفر در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ شود.

تجربه مهدی کروبی از تقلب ۸۴

یادتان هست زمانی ملت از ۹۰ سیاسی حرف می‌زدند و یا آرزویش را داشتند؟ برنامه ۹۰ در تلویزیون ایران یک انقلاب کرد. این برنامه تا سرحد امکان به بازیکن و مربی و داور و فدراسیون و مسوولین کمیته‌های انضباطی و

محسنی اژه ای و مغالطه «اشتراک لفظ»

در نشست پرسش و پاسخ با سخنگوی قوه قضائیه، خبرنگاری می پرسد «آیا امید کوکبی زندانی محکوم به ۱۰ سال حبس و بیمار سرطانی، آزاد می شود؟» سخنگوی قوه قضائیه، بدون اشاره به قانونی* که شرایط را برای آزادی زندانیان

نظام انتقام می گیرد

انقلاب اسلامی یک شبه هر چه زن و مرد در ایران بود را به خواهر و برادر ملقب کرد. حذف جنسیت از انظار عمومی و سرکوبی میل جنسی در پستوی خانه‌ها از اهداف اصلی انقلاب ایران به شمار می‌رفت و

دوگانگی زیستی در دنیای اسلام

به دنیای اسلام ثروتمند که اغلب حامیان مالی و انسانی داعش در آن زندگی می کنند و بخصوص ترکیه، قطر و عربستان سعودی نگاه کنید، این سه کشور از غذاها، وسایل رفاهی و تفریحات ساخته غرب استفاده می کنند، اما محتوای فرهنگی شان با آن تضاد دارد. مسلمانان امروز به راحتی از تولیدات و غذاهای دنیای غرب استفاده می کنند، تفریحات شان هم دقیقا همان تفریحات است، اما نه فرهنگ غربی را می پذیرند و نه خودشان تولید فرهنگی دارند

دولت روحانی آخرین فرصت اصلاح‌طلبی

شوک نفتی سال‌های آغازین دهه‌ی پنجاه به انقلاب ۵۷ و پایان سلطنت ختم شد و شوک نفتی سال‌های پایانی دهه‌ی هشتاد می‌رود که منتهی به پایان نظام جمهوری اسلامی گردد! این سخن شاید در آغاز قدری عجیب به نظر برسد،

چرا آیت‌الله خامنه‌ای عصبانی است؟

به‌شکلی محسوس، رهبر جمهوری اسلامی در هفته‌های اخیر (از سخنرانی نوروزی‌اش در مشهد تا امروز) عصبانی‌تر از همیشه نشان می‌دهد؛ ادبیات او تند و پرخاشگرانه و تهاجمی شده، بدون صبوری لازم و حتی نمایشی همیشگی سخن می‌گوید، و پروایی از

جورج اورول و هفت هزار مامور ولایی

این یادداشت اصلا قصد ندارد به کسی اهانت کند یا کسی را در نظام سیاسی ایران برنجاند، اما این هفت هزار مامور مخفی که قرار است مردم تهران را بپایند و نتق همه را بکشند، دقیقا تکرار همان سوژه‌‌ رمان

قوانین و نهادهای حمایت برای مهاجرین

حدود ۵ سال است که زندگی در مهاجرت را تجربه می‌کنم. فراز و نشیب‌های روحی در مهاجرت را با پوست و گوشت خود لمس کرده‌ام. تنهایی و حس بی‌پناهی یک مهاجر را با تمام وجود درک کرده‌ام. در گذشته‌ای نه

نعل وارونه

آیت‌الله منتظری یک داعشی؛ مدتی پیش میهمان دوستی بودم. میهمانی به احترام برادرش برگزار شد که از ایران آمده بود. این دوست، پزشکی بسیار بااستعداد و حاذق، پدری بسیار مسوول وانسانی بسیار شریف است. برادرش را که بیشتر شناختم دیدم

همان کودکی که عروسک نداشت‌

هرچند این حکایت‌ها ربطی با افغان بودن و ایرانی بودن ندارد. جاها می‌توانست جابه‌جا شود و می‌توانستند هر دو از یک ریشه باشند که در واقع همین‌گونه است؛ دو فرزند زمین‌اند. اما این یکی درد ما را افزون می‌کند؛ زیرا احساس می‌کنیم، یک بدهی تاریخی به أفغان‌ها داریم و حمایت از حقوق آنان…

سکوت عمد مثل قتل عمد

شاهدان و آنها که دیده‌اند و می‌دانند، وقتی سکوت می‌کنند، در قتلِ عمدِ حقیقت شریک‌اند. سکوتِ عمد یعنی سپردن به زمان و فرار از مسوولیت حال حاضر. زمان می‌گذرد و حافظه‌ها پاک می‌شود، اما عاقبت در گردنه‌های بعدی سال‌ها و

«ستایش» نام تمام کودکان سرزمین من

قصه «ستایش» را می توان با قرائت رسمی آن خواند. قصه دخترکی که در شش سالگی ربوده شد، مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. تا همین جای کار هم به حد کفایت قصه دردناک است. مرگی چنین دردناک

«سرطان» و راست افراطی

کنشگران جامعه مدنی ایران، و پیگیران عرصه فرهنگ و هنر با انتشار خبر بیماری استاد محمـدرضا شجریان در کشاکش با دل‌نگرانی و تأسف بودند که خبر تلخ بیماری دکتر علیرضا رجایی، روزنامه‌نگار و صاحب‌نظر سیاسی نیز از راه رسید، و

پای مداحان در نعلین روحانیان

این شعبان‌های جعفری و مداح‌های رهبری از موفق‌ترین تولیدات جمهوری اسلامی‌اند که سال هاست به دقت از میان جوانان گلچین می‌شوند و پس از تربیت و تمشیت به عرصه رقابت با خطیبان و عالمان گسیل می‌شوند و با مغزی تهی و دهانی پر به خدمت استبداد در می‌ایند و زیر نام شهیدان و قدیسان خرافه می‌پراکنند و یاوه می‌سرایند و مدح قدرت و بسط جهالت می‌کنند و «سقف معیشت بر ستون خرافات» می‌زنند و …

جوانی علیرضا رجایی و شانه های ضحاک

انتشار دو عکس از علیرضا رجایی مربوط به پیش و بعد از چهار سال زندان گویاترین تصویری است که بیان می کند در این چند سال چه بر سر اقلیم و مردم ایران آمده است. تصویر اول جوانی رشید از مردم ایران

چه ‌بایدکردهای اقتصادی دولت

اقتصاد ایران گرفتار «بحران» است. بحران اقتصادی وضعیتی است که در آن کاهش درآمد و افزایش بیکاری بسیار شدید باشد. در چنین شرایطی ابتدا باید وضعیت بحرانی را کنترل و آن را به وضعیت «رکود» درآورد. در رکود اقتصادی، شیب

فرزندِ احمد؛ رهیده از حصرها و حصارها

تقدس آفرینی در نظامی که به غلط «نظام مقدس» نامیده شد، شومی خویش را نه فقط بر افراد، بلکه بر نهادها نیز گستراند. نهادهای این نظام نیز رنگ تقدس گرفتند از شورای نگهبان گرفته تا سپاه پاسداران و… اینجاست که فرزندِ احمد، به نقد کارکرد مخربانه این نهادها می پردازد.

ستیز دو پیروز برای قبضه قدرت

در میدان سیاست امروز ایران دو نیرو در ستیز با یک دیگرند. دو نیرویی که در عین تضاد و برخورد بنیانی و گاه خونین، به یکدیگر وابسته‌اند و پیروزی هر یک از آنان در گرو حمایت رقیب است. این دو

نامه ی کروبی و بایسته های آن

آورده اند که در یکی از جنگ های نادرشاه، در گرماگرم جنگ، او دید که جوانکی با سربازی دلاور و تنومند از سپاه دشمن، نبرد می کند و در حال جنگ تن به تن است. نادر مفتون و مجذوب این

نامه ای از آزادی به حصر

شیخ مهدی کروبی آن سوی دیوار یله و رهاست و پس از پنج سال اعتکاف به روشنی رسیده و زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. انگار سَمتی که اوست آزادی است و همه کسانی که این طرفِ حصار منصبی

اوباما و رهبر ایران؛ ماجرای دو فرش قرمز

سه ماه پیش و اندکی بعد از امضای توافقنامه هسته ای٬ وقتی ایران مذاکرات دیپلماتیک با آمریکا را دیگر ادامه نداد اوباما با امضای یک ضمیمه اضافه در قانون بودجه ۲۰۱۶ اولین فرش قرمز را از زیر پای رهبر ایران کشید. این ضمیمه که با ابتکار مخالفان توافق با ایران در کنگره تنظیم شده بود محدودیت اعطای ویزای آمریکا به ایرانیان سراسر جهان را آغاز می کرد.

شوک شیخ سبز به همه

نامه‌ی سرگشاده‌ی شیخ صبور و آزاده و سبز، مهدی کروبی، تنها پیامی خطاب به حسن روحانی نیست؛ شوکی است به اقتدارگرایان، به دولت و اعتدال‌گرایان، به اصلاح‌طلبان، به سبزها، به جامعه مدنی، و به شهروندان عادی. ۱. نامه‌ی کروبی شوکی