سکوت عمد مثل قتل عمد
شاهدان و آنها که دیدهاند و میدانند، وقتی سکوت میکنند، در قتلِ عمدِ حقیقت شریکاند. سکوتِ عمد یعنی سپردن به زمان و فرار از مسوولیت حال حاضر. زمان میگذرد و حافظهها پاک میشود، اما عاقبت در گردنههای بعدی سالها و
شاهدان و آنها که دیدهاند و میدانند، وقتی سکوت میکنند، در قتلِ عمدِ حقیقت شریکاند. سکوتِ عمد یعنی سپردن به زمان و فرار از مسوولیت حال حاضر. زمان میگذرد و حافظهها پاک میشود، اما عاقبت در گردنههای بعدی سالها و
قصه «ستایش» را می توان با قرائت رسمی آن خواند. قصه دخترکی که در شش سالگی ربوده شد، مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. تا همین جای کار هم به حد کفایت قصه دردناک است. مرگی چنین دردناک
کنشگران جامعه مدنی ایران، و پیگیران عرصه فرهنگ و هنر با انتشار خبر بیماری استاد محمـدرضا شجریان در کشاکش با دلنگرانی و تأسف بودند که خبر تلخ بیماری دکتر علیرضا رجایی، روزنامهنگار و صاحبنظر سیاسی نیز از راه رسید، و
این شعبانهای جعفری و مداحهای رهبری از موفقترین تولیدات جمهوری اسلامیاند که سال هاست به دقت از میان جوانان گلچین میشوند و پس از تربیت و تمشیت به عرصه رقابت با خطیبان و عالمان گسیل میشوند و با مغزی تهی و دهانی پر به خدمت استبداد در میایند و زیر نام شهیدان و قدیسان خرافه میپراکنند و یاوه میسرایند و مدح قدرت و بسط جهالت میکنند و «سقف معیشت بر ستون خرافات» میزنند و …
انتشار دو عکس از علیرضا رجایی مربوط به پیش و بعد از چهار سال زندان گویاترین تصویری است که بیان می کند در این چند سال چه بر سر اقلیم و مردم ایران آمده است. تصویر اول جوانی رشید از مردم ایران
اقتصاد ایران گرفتار «بحران» است. بحران اقتصادی وضعیتی است که در آن کاهش درآمد و افزایش بیکاری بسیار شدید باشد. در چنین شرایطی ابتدا باید وضعیت بحرانی را کنترل و آن را به وضعیت «رکود» درآورد. در رکود اقتصادی، شیب
تقدس آفرینی در نظامی که به غلط «نظام مقدس» نامیده شد، شومی خویش را نه فقط بر افراد، بلکه بر نهادها نیز گستراند. نهادهای این نظام نیز رنگ تقدس گرفتند از شورای نگهبان گرفته تا سپاه پاسداران و… اینجاست که فرزندِ احمد، به نقد کارکرد مخربانه این نهادها می پردازد.
در میدان سیاست امروز ایران دو نیرو در ستیز با یک دیگرند. دو نیرویی که در عین تضاد و برخورد بنیانی و گاه خونین، به یکدیگر وابستهاند و پیروزی هر یک از آنان در گرو حمایت رقیب است. این دو
آورده اند که در یکی از جنگ های نادرشاه، در گرماگرم جنگ، او دید که جوانکی با سربازی دلاور و تنومند از سپاه دشمن، نبرد می کند و در حال جنگ تن به تن است. نادر مفتون و مجذوب این
شیخ مهدی کروبی آن سوی دیوار یله و رهاست و پس از پنج سال اعتکاف به روشنی رسیده و زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. انگار سَمتی که اوست آزادی است و همه کسانی که این طرفِ حصار منصبی
سه ماه پیش و اندکی بعد از امضای توافقنامه هسته ای٬ وقتی ایران مذاکرات دیپلماتیک با آمریکا را دیگر ادامه نداد اوباما با امضای یک ضمیمه اضافه در قانون بودجه ۲۰۱۶ اولین فرش قرمز را از زیر پای رهبر ایران کشید. این ضمیمه که با ابتکار مخالفان توافق با ایران در کنگره تنظیم شده بود محدودیت اعطای ویزای آمریکا به ایرانیان سراسر جهان را آغاز می کرد.
نامهی سرگشادهی شیخ صبور و آزاده و سبز، مهدی کروبی، تنها پیامی خطاب به حسن روحانی نیست؛ شوکی است به اقتدارگرایان، به دولت و اعتدالگرایان، به اصلاحطلبان، به سبزها، به جامعه مدنی، و به شهروندان عادی. ۱. نامهی کروبی شوکی
مهدی کروبی درخواستی برای رفع حصر ندارد. او بدرستی رفع حصر را مطالبه ی جنبش اعتراضی ۸۸ نمی داند بلکه کماکان تریبونی می خواهد برای آنکه «ادله خود مبنی بر تقلب انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، مهندسی انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ وآنچه بر فرزندان این کشور در بازداشتگاه های قانونی و غیرقانونی گذشت را به اطلاع عموم» برساند. رهبر جنبش سبز از مدعایش در خصوص تقلب ها و مهندسی ها در انتخابات گامی به عقب ننشسته است و محل نزاع را هنوز فراموش نکرده است. گویی امروز ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ است و دقایقی چند از پیام تبریک رهبری به احمدی نژاد، نگذشته است.
آینده نیروی کار ایران در بطن تحولات امروز جامعه ایران شکل و ثبات خواهد یافت. تحولاتی که دردو حوزه اجتماعی و فرهنگی نوید خواهد داد که مطالبات کلان نیروی کار ایران از حاشیه به متن جامعه کشیده خواهد شد و
سه سال از رحلت مرد مبارزه و یکی از افتخارات تاریخ معاصر سیاسی سرزمین ما، جناب احمد صدر حاج سیّد جوادی (فروردین ۱۲۹۶-۱۳۹۲) میگذرد. آقای صدر حاج سیّد جوادی حقوق دانی متعهد و تلاشگر راه آزادی در سنّ نود و چهار
آنچه از شواهد و قرائن برمیآید، این است که هستهی سخت قدرت، بر آن شده که آیتالله هاشمیرفسنجانی را پیش از مرگ رهبر کنونی حذف کند تا نتواند در فرایند انتخاب رهبر آینده تاثیرگذار باشد. در واقع، هدف بازسازی پروژهای
اگر ناصرالدین شاه قاجار سر از گور در بیاورد، در نظام جمهوری اسلامی احساس غربتی نمیکند. خیابان و ساختمان و البسه عوض شده است اما اصل و نسب حکمرانی همان است که بود و حتی یک میلیمتر تغییر نکرده است.
پس از دو انتخابات اسفند ماه، چالش های میان دو گرایشی که یکی را رهبر جمهوری اسلامی و دیگری را رئیس جمهور و حامیان وی در سطوح بالایی قدرت حمایت می کنند بیش از پیش شده است. اگر بخشی از
پس از سخنان تند رهبر جمهوری اسلامی در ابتدای سال نو و در دیدار با مداحان، حالا قاضیالقضات منصوب وی نیز به بهانهی حمایت از پروژههای موشکی سپاه و رهبری، آزادی بیان را در ایران مورد تهدید دوباره و موکد
آیتالله خامنهای در ادامه مسیری که از ابتدای سال جدید آغاز کرده (و البته نشانهای آن از پیش هویدا شده بود)، اکبر هاشمیرفسنجانی را تلویحا به «خیانت» یا «ناآگاهی» متهم کرد. کمتر از دو هفته پیش نیز رهبر جمهوریاسلامی در
دوازدهم فروردین، تمام مسئله این روز است. روزی که نه فقط روز رفراندوم «جمهوری اسلامی آری یا نه؟» که نقطه پایانی بود برای انقلاب ۵۷. انقلاب مردم ایران فقط برای سرنگونی سلسله پهلوی نبود، از متن شعارهای انقلاب و مهمتر
مغالطه ی «پهلوان پنبه»( Straw man) نوعی واکنش به مدعایی است که نمی توان آن را رد کرد و نادرستی آن را نشان داد. دراین مغالطه، مدعای جدیدی مطرح می شود که به ظاهر شباهتی با مدعای اصلی دارد، اما
این روزها در میان ایرانیان از مشابهت میان ترامپ و احمدینژاد بسیار گفته میشود. از اینکه ترامپ هم مثل احمدینژاد عوام فریب است ودروغگو و با دادن یک مشت شعار تو خالی مردم خسته را به دنبال خود می کشد
نمی دانیم ملک الشعرای بهار در کدام نو بهار، مرغ سحر را سرود، در بهاری که رضا شاه به سلطنت رسید و یا بهاری که استبداد صغیر، سپیده گلگون کرد و مجلس مشروطه را توپ باران. اما هر وقت که
در آستانهی نوروز ۱۳۹۵، هاشمی رفسنجانی در دلنوشتهای خطاب به مردم ایران نگاشت: «مردم عزیزم! اکنون شما در جایگاه استادی نشستهاید… ما نیز در سال ۹۴ در کلاس درس شما نشستیم. و به قلب خود فهمیدیم گذشت شما را، از
سال ۱۳۹۴ هم تمام شد، با تلخی هایی کمتر از سالهای قبل و شیرینی هایی بیش از سالهای قبل. برای ایران سال ۹۴ سال طلایی بود. شاید سالها بود که اینقدر رویدادهای خوب رخ نداده بود و کام ملت شیرین
اقتصاددانان دولتی، در آخرین اظهارنظرهای خود «بشارت رشد»! دادهاند. در سالنامهی هفتهنامهی «تجارت» این عنوان، تیتر اصلی روی جلد را به خود اختصاص داده است. تیتری که اگرچه همهی مردان اقتصادی روحانی و بیشتر اقتصاددانان موافق دولت بر آن تاکید
پس از تحمل افزون بر ۵۰ ماه حبس غیرقانونی در سلولهای انفرادی و بندهای گوناگون اوین و رجاییشهر، دکتر سعید مدنی، فعال ملی ـ مذهبی، تحلیلگر سیاسی همدل با جنبش سبز، و پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی از زندان آزاد، و
۱- داوری درباره اکبر هاشمی رفسنجانی برای کسانی چون من که نسل دوم خردادیم، جز در سایه تحولات سیاسی کشور از زمان دوم خرداد میسور و مقدور نیست. تقسیم کارنامه سیاسی او هم به دو دوره پیش و پس از
در این نوشتار قصد بر آن است که به آفت هایی که بسرعت نهال نوپای اصلاحات را در بر گرفت اشاره کنم که اگر آن آفتها بدرستی شناسایی نشود، با توجه به شرایط حاد امنیتی، سیاسی و اقتصادی ایران امروز و نیز خاورمیانه، قریب الوقوع بودن بحرانهای متعدد که می تواند به نبود ما بینجامد، دور از انتظار نیست.
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401