در طول زندان، نوشتن نامه و ارسال آن به بیرون ممنوع بود. دفترچههای خاطرات بسیاری را گرفته بودند و تحویل نمیدادند. هر رفتوآمدی به دقت زیر نظر قرار داشت و تفتیش بدنی صورت میگرفت؛ به خصوص در روزهای ملاقات؛ با این همه همیشه راههایی برای ارسال نوشتهها به بیرون پیدا میشد. من هم مانند دیگران از این راهها استفاده کردم و بخشهایی از گزارشهای درون زندان را به بیرون فرستادم. لازم بود مردم بدانند در پشت این دیوارهای بلند و سیمهای خارداری که آن را احاطه کرده و در پس آن برجهای دیدهبانی چه خبر است. زندانیان چه کسانی هستند و چگونه زندگی میکنند و چه رفتارهایی با ایشان میشود؟ تجربهی این بیخبری را در دههی ۶۰ سالهای ۱۳۰۰ خورشیدی داشتیم و سرنوشت جوانانی که پشت آن حصارها کشته شدند تا سالها بر مردم ما پوشیده ماند