در این میان تحولات دوران امام علی و به ویژه سه جنگ داخلی مهم در این زمان چند ساله از جهات مختلف بر افکار و عقاید دینی و اجتهادهای فقهی و نحله های اجتماعی و سیاسی ادوار بعد اثر نهاده است. در جریان جنگهای جمل و صفین و نهروان پرسش هایی از این دست مطرح شد که در این میان کدام جناح از حقانیت دینی و مشروعیت سیاسی برخوردار است و یا بیشتر بهره دارد؟ اگر پاسخ این باشد که خروج کنندگان بر حاکم مشروع وقت یعنی «امیرالمؤمنین» علی بن ابی طالب بر باطل بوده اند و دچار گناه شرعی و حداقل مرتکب خطا و اشتباه شده باشند، موقعیت دینی و ایمانی مخالفان چگونه است و آیا اینان از جرگه مسلمانی خارج شده و یا می توانند خارج شده باشند؟ پرسش هایی از این دست در قرن نخست بر ذهن ها و اندیشه ها نطفه بست و در قرون بعد در توالی حوادث و تغییرات اجتماعی به صورت گسترده تر و جدی تر در میان عالمان و متکلمان مسلمان مطرح و مورد بحث قرار گرفت. به ویژه عقاید و باورهای نوآورانه و جنجالی و چالش برانگیز گروه خوارج در قرن اول و بیشتر در قرن دوم، موجب تعمیق و گسترش چنین مباحثی گردید.