آیا «امیرانتظام» حق دارد «گیلانی» را ببخشد؟
اگر کسی به «من» ستم کند چرا باید بخشیده شود؟ آیا این عدالت است و فضیلت که خیانتکاری یا جنایتکاری به راحتی بخشیده شود و در آغوش قربانی جا خوش کند؟ چرا بخشیدن فضیلت است، در این سطح نیز بخشیدن ستمکار به مثابه نادیده گرفتن مسئولیت فردی است. اگر انسانها به مثابه کنشگری دارای اراده و نه مقهور منطق موقعیت تصمیم میگیرند بایست تاوان تصمیم هایشان را نیز بپردازند. از این رو بخشیدن به مثابه نفی نظامی ارزشی است که خوب را با بد یکی نمیداند و فضیلت و رذیلت را همخانه نمیبیند. بخشش در ذات خود امری اخلاقی نیست بنابراین بخشیدن میتواند یک رذیلت باشد.