
مرد به مثابه «ستمکار»
در فرهنگ بهرهای از «فمینیستهای ایرانی» یک امر بدیهی وجود دارد و آن این است که مردان بهذات مهاجم و متجاوز هستند، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. این ذاتی بودن نیز به معنایی ژنتیکی نیست، «ذات» بهمثابه یک “«پیش
We value your privacy
We use cookies to enhance your browsing experience, serve personalized ads or content, and analyze our traffic. By clicking "Accept All", you consent to our use of cookies.
We use cookies to help you navigate efficiently and perform certain functions. You will find detailed information about all cookies under each consent category below.
The cookies that are categorized as "Necessary" are stored on your browser as they are essential for enabling the basic functionalities of the site. ...
Necessary cookies are required to enable the basic features of this site, such as providing secure log-in or adjusting your consent preferences. These cookies do not store any personally identifiable data.
No cookies to display.
Functional cookies help perform certain functionalities like sharing the content of the website on social media platforms, collecting feedback, and other third-party features.
No cookies to display.
Analytical cookies are used to understand how visitors interact with the website. These cookies help provide information on metrics such as the number of visitors, bounce rate, traffic source, etc.
No cookies to display.
Performance cookies are used to understand and analyze the key performance indexes of the website which helps in delivering a better user experience for the visitors.
No cookies to display.
Advertisement cookies are used to provide visitors with customized advertisements based on the pages you visited previously and to analyze the effectiveness of the ad campaigns.
No cookies to display.
در فرهنگ بهرهای از «فمینیستهای ایرانی» یک امر بدیهی وجود دارد و آن این است که مردان بهذات مهاجم و متجاوز هستند، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. این ذاتی بودن نیز به معنایی ژنتیکی نیست، «ذات» بهمثابه یک “«پیش
اگر کسی به «من» ستم کند چرا باید بخشیده شود؟ آیا این عدالت است و فضیلت که خیانتکاری یا جنایتکاری به راحتی بخشیده شود و در آغوش قربانی جا خوش کند؟ چرا بخشیدن فضیلت است، در این سطح نیز بخشیدن ستمکار به مثابه نادیده گرفتن مسئولیت فردی است. اگر انسانها به مثابه کنشگری دارای اراده و نه مقهور منطق موقعیت تصمیم میگیرند بایست تاوان تصمیم هایشان را نیز بپردازند. از این رو بخشیدن به مثابه نفی نظامی ارزشی است که خوب را با بد یکی نمیداند و فضیلت و رذیلت را همخانه نمیبیند. بخشش در ذات خود امری اخلاقی نیست بنابراین بخشیدن میتواند یک رذیلت باشد.
به یاد هدی صابر خرداد فصل رفتن است، همه فصل های این سال بوی رفتن میدهد. بیش از صد سال است که ما نمیتوانیم عبور کنیم،سالمان شده سال آرزو وامید و سال شکست (سال کبیسه/شاملو). و در این وانفسا زمینه
دیباچه: پرسشی امروزه طرح شده که اصولا الگوها ی زنانه مذهبی به چه کار زن امروز میآید و آیا این الگوها برای زن امروز پیام یا فایده ای دارند؟ کسانی بر این هستند که این الگو ها دیگر کارکردی ندارند
رهایی زنانه رهایی درون گفتمانی نیست، نوعی شورش بر گفتمانی مردمحور است. این شورش بر آن است تا گفتمانی جدید خلق کند. گفتمانی که در آن مناسبات سلطه چنین حاد و یکسویه نیست.
جنبشی که در خیابان حضور دارد خود جوش است، مطالباتی دارد که حاکمیت از برآورده کردن آنها به دلایل ساختاری و معرفتی نا توان است. چرا که تقلیل بودجه های فرهنگی که به نهادهای دینی تعلق گرفته عملا غیر ممکن
حاتم قادری معتقد است نسبتی بین تفکر شریعتی و داعش وجود دارد و از طرفی از تفکر شریعتی آزادی در نمیآید…
هر راهی، نظام اخلاقی خود را دارد و در درون خود سنجیده میشود و این موضع و جایگاه رهرو است که تعیین میکند کدام داوری درست است. اگر در دستگاه حکومت باشد با این منطق که شری را تا حد امکان جلو گرفته و خیری را پیش رانده اعمالش را توجیه خواهد کرد و اگر در تضاد کامل قرار گرفته باشد و به رویارویی تمام قد همت گماشته باشد دیگران را به بیتفاوتی و بیعملی ومحافظه کاری و جیره خواری متهم خواهد کرد
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401