اگر بخواهم دربارهی تمامی اشکالات نگارشی کتاب «ابن خلدون و علوم اجتماعی» بنویسم، هیچوقت مجال پرداختن به محتوا را نخواهم یافت؛ محتوایی که قرار بود زبان ناتوان و بیان مُعوَج نویسنده آن را به مخاطب منتقل کند. بهراستی که برای فهم چنین متنی جهد و جهادی بایست کرد و چه بسیار مخاطبان که عطای فهم چنین کتابی را به لقایش خواهند بخشید. این که در نوشتههای کسی ایرادات و اشکالاتی وجود داشته باشد چیز عجیبی نیست. امّا من از این در حیرتام که چهگونه کسی که در این سطح قرار دارد، میتواند بر همهگان خرده بگیرد و آنان را با خشونت زبانی شدید بنوازد؟ بهراستی، کسی که مهارت فارسینویسی و سطح دانش زبانیاش چنین است، چهگونه میتواند استادان دانشگاه را به فارسیندانی و بیسوادی و وزارت علوم را به ناتوانی در آموزش و ارتقای زبان فارسی متّهم کند و به معاون وزیر علوم توصیه کند که از برخی استادان دانشگاه «إمتحان إملا» بگیرد؟