ادای دین به یک کارگزار فرهنگی
سالهاست که دور از وطن، گاه خبر ناگهانی مرگ دوستی، بسته ای و آشنایی در می رسد. در انبوه خبرهای ناگوار ماههای اخیر، خبر شیوع ویروس بدسرشت کرونا و پیامدهای بدفرجام آن و مرگ ناگهانی دوست و آشنا، نیز مزید
سالهاست که دور از وطن، گاه خبر ناگهانی مرگ دوستی، بسته ای و آشنایی در می رسد. در انبوه خبرهای ناگوار ماههای اخیر، خبر شیوع ویروس بدسرشت کرونا و پیامدهای بدفرجام آن و مرگ ناگهانی دوست و آشنا، نیز مزید
زمانی که مظفرالدین شاه قاجار امیربهادر را برای بازگرداندن علما از بست عبدالعظیم به تهران میفرستاد، فرمانی نوشت و داد دست امیربهادر و در آن فرمان، در جایی که به علما اشاره میکرد، نوشت علما که: «لشکریان دعا هستند .
مستند سه قسمتی «فرزند انقلاب» با موضوع مروری بر زندگی و کارنامه سیاسی و انقلابی و تا حدودی شخصی صادق قطبزاده اخیرا از تلویزیون بیبیسی فارسی پخش شد. این فیلم جذاب و دیدنی و شنیدنی، زندگی تراژیک مردی را به
درآمد اول بگویم که من هم از گذشتهها (حتی از دوران نوجوانی) به تاریخ و موضوعات تاریخی علاقهمند بوده ام و هم بعدها به طور متمرکز روی تاریخ اسلام کار کرده و چند سالی نیز در دانشگاه تاریخ اسلام تدریس کرده
این روزها خلع لباس یک روحانی به نام سید حسن آقامیری در قم، بازتاب گستردهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی داشته است. ظاهرا شهرت این حجهالاسلام بیشتر به دو دلیل است. یکی این که او (برخلاف اغلب روحانیان) اهل کار
زیتون-حسن یوسفی اشکوری: این متن سال قبل در پاسخ به پرسشهای دوستی در باره چگونگی و چرایی انقلاب ایران و این که چرا عدهای از اهل سیاست و روشنفکری در آن شرکت کرده و با انقلاب و به ویژه با نظام جدید همراهی و همکاری کرده و اینان باید از مردم پوزش بخواهند، تقریر شده است. اکنون متن ارائه شده در عین حفظ قالب آن با اندکی ویرایش و افزایش در اینجا منتشر میشود. میپندارم انتشار آن میتواند در حد خود رفع ابهام کند و حداقل مواضع یک انقلابی پیشین را در مقطع چهلمین سال انقلاب ایران به اجمال نشان دهد.
درآمد این نوشتار به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب ایران منتشر و در اختیار مخاطبان قرار می گیرد. آنچه در این متن عرضه می شود محصول دانش نویسنده از تاریخ اسلام و به ویژه برآمد تجربه ناکام جمهوری اسلامی ایران
اخیرا در برنامه «به عبارت دیگر» تلویزیون فارسی بیبیسی پیرامون شکنجه در جمهوری اسلامی، آقای ایرج مصداقی در گفتگو با آقای عنایت فانی اشارهای به چگونگی مجازات ابن ملجم مرادی ضارب و در نهایت قاتل امام علی بن ابیطالب به
اخیرا مستندی تحت عنوان «بهتان برای حفظ نظام» به تهیهکنندگی حسین باستانی از شبکه بیبیسی فارسی پخش شد. در مستند به فتاوایی اشاره شده که مطابق آن، وفق روایتی منقول از نبی اسلام میتوان برای بیاعتبار کردن و از چشم مردم انداختن بدعتگذاران در دین که موجب گمراهی مردم میشوند، از حربه بهتان نیز استفاده کرد. این روایت که در منابع روایی کهن شیعی نیز راه یافته همواره مورد مناقشه قرار داشته است. برخی «باهتوهم» در این روایت را به این معنا گرفته اند که با با بدعتگذران چنان مباحثه و احتجاج کنید که «مبهوت شوند» و شماری نیز این لفظ را به معنای «به أنها بهتان بزنید» گرفتهاند…
شخصیت امام حسین و رخداد کربلا در درازنای تاریخ از چنان ظرفیتی برخوردار شده است که تفاسیر گوناگون و حتی متضاد را بر میتابد و میتواند به مقتضای زمان به شکلی بازتولید شود و افکار و آداب و عواطف مذهبی شیعیان و در سطحی دیگر عواطف انسانی و دینی دیگر مسلمانان (و احیانا شماری از نامسلمانان) را تحت تأثیر قرار دهد. میتوان گفت اکنون هم از حسین افسانهای و اساطیری سخن در میان است و هم از حسین واقعی اما معترض سیاسی و انقلابی و هم از حسین به عنوان یک الگوی اخلاقی و معنوی و عرفانی. هرچند در این زمینهها دیگر امامان شیعی (و بیشتر امام علی) نیز وضعیت مشابه دارند ولی در این میان حسین بن علی وضعیت استثنایی و برجستهتری دارد
اخیرا جمعی از هنرمندان و روشنفکران و فعالان عرصههای مختلف اجتماعی و مدنی کشورمان ایران، با امضای فراخوانی از عموم مردم جهان خواستهاند که در برابر تحریمهای ظالمانه و ایران بر باد ده یکجانبه ایالات متحده آمریکا به اعتراض برخیزند.
مدتی است که پیشنهاد «اصلاح اصلاحات» در ایران مطرح شده و افراد مختلف از زوایای گوناکون در این باب اظهارنظر کرده و دیدگاههای خود را ابراز کرده اند. اما به گمانم نامه اخیر شیخ شجاع جناب کروبی به اعضای مجلس
جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام – قسمت سی و سوم درآمد در این جستار مهمترین حادثه بحثبرانگیز دوران خلافت معاویه بن ابیسفیان مورد واکاوی و مناقشه قرار میگیرد و آن اتهام بنیانگذاری اشرافیت عربی – اسلامی است. در
تاریخ خونین است. هرچند معتقدم که در درازنای تاریخ در مجموع صلح بر جنگ غلبه داشته، ولی جنگ و خشونت نیز کم نبوده است. تاریخ را که بگشایید، چکاچک شمشیرها و داس مرگ است که پیاپی با افتخار فرا میرود
بالاخره دولت کنونی آمریکا با رهبری شخص نامتعادل و ماجراجویی چون دونالد ترامپ پس از حدود دو سال رجزخوانی و هیاهو از قرارداد بینالمللی هستهای موسوم به «برجام» خارج شد. در این باب اهل فن و صاحبنظران بسیار سخن گفته
جدای از اصل صلح و واگذاری مقام امامت و خلافت به رقیب، آیا ایشان با معاویه بن ابیسفیان به خلافت بیعت کرده است یا نه. طرح این پرسش بدان دلیل است که در این باره برخی تردید کرده و حتی بدان پاسخ دادهاند. البته در پی آن تحقیقی در باره اتهام مشهور همسرگزینیهای پیاپی امام حسن و طلاق های فراوان او نیز ارائه خواهد شد.
آیا حسن بن علی از همان آغاز به جد در اندیشه مقابله نظامی با معاویه بوده است یا استراتژی صلح و سازش را برگزیده بود که قدم به قدم پیش برد؟ پرسش مهم دیگر این است که پیشنهاد دهنده صلح چه کسی بوده؛ امام حسن یا معاویه؟ شروط صلح کدامین بوده و دقیقا بین دو طرف قرارداد چه قول و قرارهایی نهاده شد؟ و بالاخره این که آیا امام حسن با معاویه به خلافت بیعت کرد؟ اصولا این صلح دقیقا و در عمل به چه معنا بود؟ آیا این اقدام صرفا به معنای کنارهگیری و ترک جنگ بوده و یا صلح و بیعت با معاویه به طور ضمنی و ایجابی متضمن مشروعیت بخشیدن سیاسی به طرف مقابل نیز بوده است؟
یکی از مبهمترین فرازهای تاریخ هفتاد سال نخست اسلام، فراز مربوط به صلح امام حسن با معاویهبن ابیسفیان است که در سال ۴۱ هجرت اتفاق افتاد. چنان که میدانیم پس از احراز خلافت به وسیله علی بن ابیطالب در سال ۳۵ هجری، معاویه تنها امیر بازمانده از عصر خلفای پیشین (عمر و عثمان) بود که در آغاز، به دلایلی که در جستارهای قبلی بدانها اشارت رفت، از بیعت و به رسمیت شناختن خلافت علی تن زد و پس از چندی با خلیفه رسمی و مشروع مسلمانان به نبرد برخاست و بانی جنگ خونین و پر تلفات صفین شد. در پی رخداد مهم حکمیت، معاویه مدعی خلافت شد و در شام عملا خلافت را بر عهده گرفت و پیکر واحد خلافت اسلامی به دو بخش عمده تقسیم شد. تکاپوهای امام علی برای تسلیم معاویه متمرد به جایی نرسید.
این پرسش همواره مطرح بوده و هست که راستی نزاع دو گروه مسلمان و حتی متشرعِ فقیهانِ حاکم و صوفیان درویش (فعلا صوفیان گنابادی) بر سر چیست؟ و در واقع محل نزاع در کجاست؟
اصولا از لحاظ شرعی کسی که خود را برای انجام کاری صالح و توانا نمیداند، بر او حرام است که متقبل آن شود. وانگهی، رفتارهای کاملا متناقض بعدی خامنهای، تا حدود زیادی دعوی صداقت اولیه را با تردید جدی مواجه میکند. بیتردید بسیاری از سیاستها و عملکردهای جناب خامنهای در این حدود سه دهه به صرف مقتضای بسط قدرت و یا تأمین مصالح دینی و ملی در چهارچوب یک نظام دینی و قانونی قابل تفسیر و قابل قبول نبوده و نیست. مثلا ادعای مرجعیت دینی، و آن هم با زور و فشار نیروهای امنیتی، با کدام معیار و موازین شرعی و حقوقی سازگار است؟ یا ارائه رساله عملیه برای خارج از کشور و نه داخل، چگونه پذیرفتنی است؟
درآمد چندی پیش مقاله ای از من با عنوان «تراژدی فلسطین» در سایت زیتون منتشر شد. بر این نوشته، نقدی به قلم آقای علی صدر زاده با عنوان«تراژدی ما، تاریخنگاری یکسویه در خدمت خشونت» در سایت «گویانیوز» منتشر شد. پس
اپیزود اول فکر میکنم بهار ۱۳۴۲ بود. کشور در تب و تاب «انقلاب شاه و ملت» (که به زودی به «انقلاب سفید» شهرت یافت) بود. تبوتابی که از زمستان گذشته آغاز شده بود و با رفراندوم در اسفند ماه ۴۱
درآمد چندی پیش مقاله ای تقریبا مبسوط از اینجانب در باره کتاب «شهید جاوید» اثر زنده یاد نعمت الله صالحی نجف آبادی در سایت زیتون انتشار یافت. در پی آن جناب حجت الاسلام آقای محمدعلی کوشا از فضلای خوش فکر
جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام – قسمت بیست و هشتم درآمد سومین جنگی که در دوران فرمانروایی امام علی بن ابیطالب رخ داد جنگ نهروان بود. این حادثه در سال ۳۸ هجرت واقع شد. در پی جنگ
اگر کسی از من بپرسد با شناختی که شما از دکتر علیرضا رجایی دارید، او را در چند جمله معرفی کنید، بیدرنگ خواهم گفت: نماد متانت، نجابت و شرافت. این شناخت من برآمده از حدود سی سال آشنایی، همفکری و
این نوشتار گزارش نقادانهای است از یک کتاب و آرای نویسنده آن و هرگز حاوی تحلیل مستقل و جداگانه و جامع از ماجرای جنبش امام حسین و داستان کربلا نیست و همین طور نظریات خاص نویسنده را نمایندگی نمیکند
جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام – قسمت بیست و ششم درآمد هرچند مناقشه عمیق معاویه با امیرالمؤمنین علیابیطالب به بهانه خونخواهی خلیفه مقتول (عثمان بن عفّان) بود اما انگیزه پیدا و پنهان معاویه (البته به نمایندگی تبار
درگذشت دکتر ابراهیم یزدی هرچند غیر منتظره نبود (با اطلاعاتی که تقریبا روزمره داشتیم) اما واقعا دردناک و می توان گفت فاجعه بار بود. هر شخصیتی با هر موقعیت و منزلت و نقشی که دارد و یا می تواند داشته
معاویه و امویان از ماجرای قتل عثمان برای تضعیف و شکست علی و همواره کردن راه اقتدار سیاسی خود سوء استفاده می کردند. آنان از پیش علی را تهدید کرده بودند. طبری این تهدید را چنین گزارش می کند: در روزهای آخر کار عثمان یک بار علی نزد عثمان رفت و ضمن گفتگویی معترضانه گفت: «ای امیر مؤمنان تو را چه می شود؟». بنی امیه به یک زبان گفتند: «ای علی، ما را به هلاکت دادی و با امیر مؤمنان چنین کردی، به خدا اگر به آن چه می خواهی برسی، دنیا بر تو تلخ خواهد شد.[۲۳] از این رو با اقتدار یافتن علی، تمام توان و امکانات خود را در بستری از عواطف و تحریکات احساسات به بهانه قتل «خلیفه مظلوم» و خونخواهی او به کار گرفتند تا بار دیگر به قدرت بازگردند و در این کار البته کامیاب شده و با برقراری صلح بین وارث و جانشین علی، حسن بن علی، و انتقال خلافت به معاویه این خواسته حاصل شد.
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401